من از گورانی ها می ترسم

رمان «من از گورانی‌ها می‌ترسم»، اثری عمیق از بلقیس سلیمانی، در سال 1394 خورشیدی توسط نشر چشمه منتشر شد. این رمان، با نثری روان و تأمل‌برانگیز، داستان فرنگیس، زنی از شهر کوچک گوران را روایت می‌کند که در برابر سنت‌های دست‌وپاگیر جامعه‌اش ایستادگی می‌کند. فرنگیس، دختر حاجی پیله‌وری، از بزرگان شهر، برای تحصیل به تهران فرستاده شده و زندگی مرفهی داشته، اما زندگی زناشویی ناموفق و طلاق، او را با چالش‌هایی سنگین روبه‌رو کرده است. او طبق برنامه خانوادگی، برای دو ماه به گوران بازمی‌گردد تا از مادر پیر و برادر بیمارش مراقبت کند، در حالی که با پرسش‌های فلسفی و رازهای گذشته‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند. سلیمانی با شخصیت‌پردازی دقیق و فضاسازی زنده، مبارزه فرنگیس با سنت‌ها و جست‌وجوی هویتش را به تصویر می‌کشد و خواننده را به تأمل در روابط انسانی، سنت و مدرنیته دعوت می‌کند.

برای همراهی با قلم ژرف و دلنشین بلقیس سلیمانی، گزیده‌ای کوتاه از «من از گورانی‌ها می‌ترسم»:

<<فرنگیس زیر سایه درخت کهنسال گوران، به خانه قدیمی حاجی نگاه کرد. بوی خاک و گذشته انگار با باد می‌آمد. زیر لب زمزمه کرد: «چرا این‌قدر از این شهر می‌ترسم؟» اما قلبش، انگار در جست‌وجوی جوابی بود که توی سکوت گم شده بود.>>